آخرین وصیت رسول الله (ص) به نقل اهل سنت



بِسْمِ اللهِ الرحمن الرَّحيِم
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدألأٍئݦة وَألْمَهْدیٖینْ وَسَلِم تَسْلٖیٖما

با سلام، پس از مطرح کردن مسائل ماجرای ثبت شدن وصیت حالا به روایاتی از اهل تسنن در مورد ماجرای شب رزیة الخمیس توجه بفرمائید.


ابن عباس می گوید: «روز پنج شنبه و چه روز پنج شنبه ای! درد به رسول الله (ص) فشار آورد، (و) فرمود: «برای من (قلم و کاغذی) بیاورید تا برای شما نوشتاری بنویسیم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید». (آنها) دعوا کردند و نزد پیامبر(ص) نزاع جایز نیست. گفتند: پیامبر (ص) را چه می شود، آیا هذیان می گوید؟! به صورت سؤالی پرسیدند. (پیامبر (ص)) فرمودند: «من را رها کنید. حالتی که من در آن هستم، بهتر است از آنچه شما مرا به آن می خوانید. شما را به سه مطلب وصیت می کنم: مشرکین را از جزیرة العرب (شبه جزیره ی عربستان) بیرون نمایید، از هیأت های بیگانگان همان طور که من پإیرایی می کردم، پذیرایی نمایید و ...»، گفت:سومی را نگفت، یا من فراموش کردم.»(1)
ابن عباس می گوید: «روز پنج شنبه و چه پنج شنبه ای! بعد از آن، اشک هایش جاری شد به گونه ای که برگونه هایش مثل دانه های مروارید می ریخت. (ابن عباس) گفت: رسول الله (ص) فرمودند: «کتف و دواتی (یا لوح و دواتی) برای من بیاورید تا برای شما نوشتاری بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید»، گفتند: رسول الله (ص)  هذیان می گوید.»(2)
با توجه به دو روایت فوق از کتب اهل سنت نتیجه می گیریم که اولا نوشتاری که رسول الله با آن حال شان خواستند تا بنویسند نوشته ای بود که بازدارنده از گمراهی بود. اما اشخاصی بودند که به خودشان جرات دادند، با ثبت این نوشتار مخالفت کنند.

در آینده با روایاتی در این مورد از کتب شیعه همراه ما باشید.





نظرات

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

خاطره و روشنگری با مثال در مورد وصیت مقدس رسول الله (ص)

داستان این کتاب، مصیبت پنجشنبه و وصیت رسول الله (ص)

آخرین وصیت رسول الله (ص) به نقل از شیعیان